۰۸ دی، ۱۳۹۴



دنیا پر از کسانی است که می‌توانند به دیگران راه درست را نشان دهند. اما همیشه-بهتر-دانی می‌تواند رابطه‌ها را خراب کند. قبل از اینکه به دیگران پندهای هوشمندانه خود را ابلاغ کنیم، مشکلات این کار را بشناسیم.


اگر کره نخوری لاغر می‌شوی. صبح‌ها زودتر بیدار شو تا دیرت نشود. دنده ماشین را زودتر عوض کن! زودتر بچه‌دار شو و گر نه دیر می‌شود! برو مستقیم به خودش بگو! یوگا برایت خیلی خوب است....
ما همگی راه‌حل‌هایی برای مشکلات مختلف دیگران آماده داریم. اما حیف که دیگران نمی‌خواهند آن‌ها را بشنوند! حداقل نمی‌خواهند آن‌ها را از ما بشنوند.

پند و اندرز دادن در روابط بین انسانی موضوعی مساله‌ساز است و هر چقدر رابطه ما با کسی نزدیک‌تر باشد بیشتر مایل هستیم به او پندهای خواسته نشده بدهیم. محققان نشان داده‌اند که چنین نصیحت‌هایی رابطه بین پنددهنده و پندگیرنده را خدشه‌دار می‌کنند و البته ما احتیاج به دانشمند بودن نداریم برای اینکه متوجه شویم نصیحت و اندرز معمولا خواسته نشده است و حتا اگر از سوی دیگری  خواسته شده و ما با نیت خوب آن را ابراز کرده باشیم، باز ممکن است به ناامیدی منجر شود وقتی  گیرنده به ما پرخاش کند، توضیحات طولانی دهد که چرا پند ما به دردش نمی‌خورد و یا سرکشی کرده و درست عکس توصیه ما را انجام دهد.
چرا با این وجود انقدر برای‌مان سخت است که از پند دادن خودداری کنیم؟

 ولفگانگ شمیدباور (Wolfgang Schmidbauer) -روانشناس-  در این‌باره می‌گوید: "بخش مهمی از خودآگاهی (Selbstgefühl) انسان و به خصوص مردان، خود-قهرمان-بینی (Größenfantasie) است. از آنجا که «اثبات قدرت مطلق» ممکن نیست یا بسیار سخت است، بسیاری به «اثبات دانش مطلق» روی می‌آورند و در هر موقعیتی توضیح می‌دهند که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است."
شمیدباور خود مشاور است و در کتاب خود (سئوال‌های بزرگ درباره عشق) نیز پندهایی به خواننده می‌دهد. او می‌گوید: " البته که من نیز ملاحظات و شک‌هایی دارم برای اینکه بخواهم به دیگران بگویم چطور بهتر زندگی کنند و بهتر عشق بورزند. سعی‌ام اما این است که پیشنهاداتم را به گونه‌ای سازنده مطرح کنم، فرمی که به آن نام "بحث تردید" داده‌ام: بیشتر تصمیمات ما هم نتایج مثبت و هم منفی دارند. کسی که هر دوی این‌ها را پیش‌رو داشته باشد، می‌تواند تصور واقعگرایانه‌ای از موضوع پیدا کند. در یک مثال ساده، اگر من به رابطه عاشقانه‌ای پایان می‌دهم چون دیگری مرا رنجانده است، از رنجش رهایی پیدا می‌کنم، اما در عین حال بسیاری چیزهای دیگر که در آن رابطه داشته‌ام و برایم خوب و لذت‌بخش بوده‌اند را نیز از دست می‌دهم. در اینجا یک پند خوب به سوی پیدا کردن یک راه حل سریع  نمی‌رود، بلکه سعی می‌کند با تامل توضیح دهد که چه رنجش‌هایی را می‌توان با یکدیگر حل کرد و کدام‌ها را نمی‌توان."
در روابط عاشقانه و همسری، موقعیت بسیار حساس‌تر است. تحقیقات نشان می‌دهند که رضایت و خوشبختی در روابط عاطفی تا حد قابل توجهی به میزان پندهای رد و بدل شده بین آن‌ها بستگی دارد. با اینکه هم زیاد بودن و هم کم بودن پند (حمایت کننده) خطری برای حس خوشبختی در روابط عاطفی است، اما تعداد زیاد نصیحت‌های طرفین تاثیر به مراتب بدتری روی رابطه آن‌ها می‌گذارد.

مشکل در اینجاست که ما نصیحت کسانی که به ما نزدیک هستند را -حتا با نیت خوب‌شان- به عنوان انتقاد دریافت می‌کنیم. ما در برابر شریک‌های عاطفی، افراد خانواده و دوستان و نزدیکان نسبت به ضعف‌ها و خطاهای‌مان حساس‌تر هستیم، از یک سو دوست داریم تا جای ممکن دلخواه و موردپسند آن‌ها باشیم، از سوی دیگر اما نمی‌خواهیم تابع باشیم و در موقعیت نابرابر قرار بگیریم. و آیا فرد نصیحت کننده این پیام را به ما نمی‌دهد که او بهتر از ما می‌داند و فکر می‌کند که قادر به حل مشکل خود نیستیم؟ این ترس از دست دادن استقلال و خودمختاری  باعث می‌شود که خیلی از ما به سرعت حالتی تدافعی به خود بگیریم چرا که تصور ما از خودمان مورد تهدید قرار می‌گیرد.

برای جلوگیری از فرورفتن دیگری در نقش تدافعی، روش‌هایی وجود دارد. در آزمایشات امیلی فالک (Emily Falk) در دانشگاه پنسیلوانیا، وقتی از افراد مورد آزمایش قبل از دریافت پندهایی درباره سلامتی خود، خواسته شده بود درباره چیزهایی که برای شخص آنها در رابطه با سلامتی‌شان مهم است فکر کنند، نصیحت‌های پزشکی داده شده پس از آن را راحت‌تر قبول می‌کردند. فکر کردن به ارزش‌های شخصی باعث می‌شد ارزش آن اندرزها را بهتر بفهمند و بیشتر برای تغیر عادت‌های راحت‌طلبانه خود حرکتی انجام دهند.

آمادگی برای پذیرش یک پند، بستگی به روش ابلاغ آن نیز دارد. در آزمایشی دیگر تحت سرپرستی کلویی شاو (Chloe Shaw) در لندن، پنجاه مکالمه تلفنی بین مادران و دختران بین ۱۹ تا ۳۱ ساله که در حین آنها پندهایی با شکل‌های مختلف داده شد مورد تحلیل قرار گرفت. کلویی در این‌باره می‌گوید: "وقتی کسی مستقیما به دیگری بگوید که او باید چه کند، گزینه‌های زیادی برای‌اش باقی نمی‌گذارد. گیرنده پیام، یا باید آنرا بپذیرد یا رد کند. اما اگر نظر خود را به صورت تلویحی و ضمنی مطرح کند این محدودیت کمتر به میان می‌آید. مادری که به جای گفتن جمله: "برای جلسه‌ی کاری فلان لباست را بپوش"، حرف خود را به فرم سئوالی مطرح می‌کند:" برای رفتن به جلسه‌ی کاری چه لباس‌های مناسبی داری؟"  به او امکان عکس‌العمل‌های متعدد و دخیل کردن سلیقه و نظر و تجربه‌هایش را می‌دهد و با او طوری رفتار نمی‌شود که انگار کمتر می‌فهمد. "

کاساندرا کارلسون (Cassandra Carlson) پژوهشی کیفی بر روی شماری از دانشجویان انجام داد برای اینکه بداند در چه صورتی آنها به پندهای پدر و مادر خود عمل می‌کنند. او دریافت که ۴۰ درصد آنها نصیحت والدین خود را قبول می‌کردند در صورتی که آن نصیحت قابل اجرا و مفید بود و همین طور میزان تجربه والدین نیز در این مورد نقش داشت. پند او برای پدر و مادرها: " پندهای خود را به شکلی ارائه دهید که استقلال و هویت جوان بالغ شما مورد تهدید قرار نگیرد. بسیاری از دانشجویان مورد پژوهش این احساس را داشتند که والدین آنها مشکل‌شان را درک نمی‌کنند. سعی کنید که تا حد ممکن خود را جای فرزندان‌تان بگذارید و از تجربه‌های خودتان بگویید. اینکار بسیار کارامدتر از دستور دادن‌های مستقیم است. وقتی تعداد پندهای والدین به فرزندان‌شان زیاد و خواسته شده نباشد، تمایل به عمل کردن به آنها به حداقل می‌رسد، به خصوص اگر این پندها مربوط به حیطه خصوصی، مسائل عاطفی، رمانتیک و جنسی آن‌ها باشد."

اما حتی در صورتی که  کسی از ما نظرمان را خواسته باشد، می‌بایست قبل از اینکه چیزی بگوییم در یک خودآزمایی منتقدانه مطمئن شویم  که چیزی بیشتر از پرسش‌کننده درباره موضوع می‌دانیم. و اگر اینطور نبود، می‌توانیم قبل از پاسخ درباره‌اش تحقیق کنیم و برای سوال‌کننده توضیح دهیم که چه چیزهایی می‌دانیم و چه چیزهایی را نمی‌دانیم. پند خوب دادن، یعنی به دیگری کمک کنیم بهتر درباره مشکلش فکر کند. بسیاری اما فورا مجموعه‌ای از راه حل‌های مختلف را بر سر سوال‌کننده فرو می‌ریزند، فقط برای اینکه مساله هر چه زودتر از میان برداشته شود و آن‌ها بتوانند حس بهتری نسبت به خود داشته باشند. اما اینکار ارتباطی را که می‌بایست به پرسش‌کننده این امکان را بدهد که نظرات خود را در رابطه  با موضوع تولید کند و شکل دهد، از بین می‌برد. سکوت کردن و اول به درستی گوش دادن، یکی از روش‌های خوبی است که می‌تواند به دیگری برای فائق شدن بر مشکلش کمک کند.

راستی، گوش کردن! چرا اینگونه است که ما وقتی مساله بر سر زندگی دیگران است، به همه امور تسلط و برای‌شان جواب داریم، اما نمی‌توانیم راه‌حلهای خود را برای زندگی خودمان به کار بگیریم؟ وقتی می‌بینیم کسی در خیابان زمین می‌خورد به او دست و پا چلفتی می‌گوییم، اگر خودمان زمین بخوریم زمین زیادی لیز بوده است. من  زیاد غذا می‌خورم چون غذا خیلی خوشمزه است، تو زیاد غذا می‌خوری چون نمی‌توانی جلوی خودت را بگیری. در مورد مسائل زندگی خود، موانع بیرونی و تضادهای احساسی را می‌بینیم، اما دیگران خود باعث بدبختی‌شان می‌شوند. ما از خود می‌پرسیم چرا آنها جور دیگری رفتار نمی‌کنند، اینکه بسیار آسان است...اما واقعیت این است که به این آسانی نیست!


 نویسنده: ایون واورا  (Yvonne Vavra)
برگرفته از مجله روانشناسی امروز( Psychologie Heute ) ،  شماره ۱ ، ۲۰۱۶ (Heft1, 2016)


 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •